خودشیفتگی یا نارسیسم چیست؟ روش های درمان اختلال شخصیت خودشیفته

زهرا جالینوسی
زهرا جالینوسی
خودشیفتگی یا نارسیسم چیست؟ روش های درمان اختلال شخصیت خودشیفته
فهرست مقاله

گاهی در اطرافمان افرادی را می بینیم که انگار دنیایشان حول محور خودشان می چرخد؛ همیشه دوست دارند مرکز توجه باشند، مدام از موفقیت هایشان می گویند و کمتر پیش می آید که پای صحبت یا احساس دیگران بنشینند. شاید در نگاه اول فقط به نظر برسد کمی «اعتماد به نفس بالا» دارند، اما اگر این رفتارها مداوم، افراطی و آسیب زا باشند، ممکن است نشانه ای از اختلال شخصیت خودشیفته باشند. شناخت درست این ویژگی ها می تواند کمک کند به جای قضاوت، بتوانیم درک بهتری از رفتار چنین افرادی داشته باشیم.

خودشیفتگی یا همان نارسیسم در روانشناسی، مفهومی پیچیده و چند لایه است که فقط به خود دوستی یا غرور ختم نمی شود. افرادی که دچار این اختلال هستند، اغلب در ظاهر بسیار مطمئن و حتی جذاب به نظر می رسند اما در درون، عزت نفس شکننده ای دارند و برای حفظ این تصویر، به تایید و تحسین دائمی دیگران وابسته اند. آشنایی با نشانه ها، علل و راه های درمان این اختلال می تواند به ما کمک کند هم در زندگی شخصی و هم در روابط اجتماعی، برخورد آگاهانه تر و سالم تری با چنین افرادی داشته باشیم.

شخصیت خودشیفته یا خودشیفتگی چیست؟

خودشیفتگی در روانشناسی به الگوی شخصیتی گفته می شود که در آن فرد خود را مهم تر از دیگران می بیند و مدام به دنبال تایید و تحسین اطرافیان است. افراد خودشیفته معمولاً عزت نفس درونی شکننده ای دارند، اما برای پنهان کردن آن تصویری اغراق شده از موفقیت و توانایی هایشان ارائه می دهند. این تضاد باعث می شود در ظاهر بسیار مطمئن و قوی به نظر برسند، اما در برابر کوچک ترین انتقاد یا شکست، واکنش های شدید و افراطی نشان دهند.

اگر این الگوی رفتاری در زندگی فرد پایدار و انعطاف ناپذیر شود، به شکل اختلال شخصیت خودشیفته بروز می کند که طبق پژوهش Schalkwijk و همکاران (۲۰۲۱)، یکی از اختلالات شخصیت با پیامدهای جدی برای روابط عاطفی، خانوادگی و شغلی است. شناخت دقیق این اختلال می تواند به ما کمک کند تا در برخورد با چنین افرادی، مرزهای سالم تری ایجاد کنیم و گرفتار چرخه فرساینده تحسین و بی توجهی نشویم.

تعریف اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)

اختلال شخصیت خودشیفته نوعی اختلال روانشناختی است که فرد در آن تصویری بزرگنمایی شده از خود دارد و همواره خود را برتر از دیگران می داند. این افراد معمولاً موفقیت های کوچک را بسیار بزرگ جلوه می دهند، به احساسات دیگران توجهی ندارند و در صورت عدم دریافت تحسین، به سرعت دچار خشم یا سرخوردگی می شوند. این رفتارها اغلب ریشه در ناپایداری شدید عزت نفس دارند.

تفاوت خودشیفتگی سالم با اختلال شخصیت خودشیفته

بخشی از خودشیفتگی در انسان طبیعی و حتی مفید است و به فرد کمک می کند به خودباوری برسد و برای موفقیت تلاش کند. اما در اختلال شخصیت خودشیفتگی این ویژگی از حالت سالم خارج می شود؛ فرد فقط نیازهای خود را مهم می داند، نمی تواند موفقیت دیگران را بپذیرد و از نقد شدن به شدت آسیب می بیند. به مرور، این رفتارها روابط اجتماعی و عاطفی او را تضعیف می کنند و حمایت اطرافیان را کاهش می دهند.

با شرکت در دوره صوتی کمال گرایی و اهمال کاری می توانید یاد بگیرید چطور چرخه فرساینده کمال گرایی و اهمال کاری را بشکنید و با برنامه ریزی درست، اعتمادبه نفس و عملکرد مؤثر را در زندگی روزمره تقویت کنید.

نشانه ها و ویژگی های افراد خودشیفته

افراد خودشیفته معمولاً الگویی پایدار از خودبزرگ بینی، نیاز افراطی به تحسین و بی توجهی به احساسات دیگران دارند. آن ها در ظاهر بسیار با اعتماد به نفس و مطمئن به نظر می رسند، اما طبق پژوهش Nook و همکاران (۲۰۲۲)، عزت نفس درونی شان ناپایدار و شکننده است. همین ناپایداری باعث می شود در صورت کوچک ترین نقد یا نادیده گرفته شدن، واکنش های شدیدی از خود نشان دهند. این ویژگی ها در طول زمان روابط شخصی، عاطفی و حرفه ای آن ها را فرسوده می کند و باعث می شود دیگران به مرور از آن ها فاصله بگیرند.

بزرگنمایی توانایی ها و دستاوردها

یکی از بارزترین ویژگی های اختلال شخصیت خودشیفته این است که فرد موفقیت ها و توانایی هایش را بیش از اندازه بزرگ جلوه می دهد. او ممکن است درباره دستاوردهایش اغراق کند یا حتی نقش خود را در موفقیت های گروهی بسیار بیشتر از واقعیت نشان دهد. این رفتار در ابتدا می تواند اطرافیان را تحت تاثیر قرار دهد، اما به مرور باعث ایجاد حس بی اعتمادی و خستگی در روابط می شود، چون دیگران احساس می کنند ارزش هایشان نادیده گرفته شده است.

نیاز شدید به تحسین و توجه

خودشیفته ها به شدت به تایید و تحسین دیگران وابسته اند و اگر این تحسین را دریافت نکنند، ممکن است دچار احساس پوچی، خشم یا افسردگی شوند. این نیاز افراطی به تحسین معمولاً باعث می شود آن ها وارد چرخه ای فرساینده از تلاش برای جلب توجه شوند و در این مسیر از احساسات و نیازهای دیگران غافل بمانند. چنین رفتاری در نهایت روابط آن ها را سطحی و کوتاه مدت می کند.

ناتوانی در همدلی با دیگران

فرد خودشیفته اغلب نمی تواند احساسات دیگران را درک کند یا برای آن ها ارزش قائل شود. او بیشتر وقت گفت وگو را صرف صحبت درباره خودش می کند و زمانی که دیگران درباره مشکلات یا احساساتشان صحبت می کنند، یا موضوع را کم اهمیت جلوه می دهد یا به سرعت آن را تغییر می دهد. این ناتوانی در همدلی باعث می شود روابطش از نظر عاطفی بسیار کم عمق و غیر صمیمی باشد.

روابط سطحی و کنترل گرانه

روابط افراد خودشیفته معمولاً بر پایه صمیمیت و درک متقابل شکل نمی گیرد بلکه بیشتر به شکل کنترل گرانه و یک طرفه پیش می رود. آن ها می خواهند دیگران مطابق خواسته ها و تصویر ذهنی شان رفتار کنند و در صورت مقاومت، ممکن است از تحقیر یا بی توجهی برای اعمال قدرت استفاده کنند. چنین روابطی معمولاً دوام زیادی ندارد و به مرور باعث فرسودگی و دل زدگی اطرافیان می شود.

دوره کشف رسالت فردی با تمرین های خودشناسی و تحلیل ارزش های شخصی، کمک می کند مسیر شغلی و اهداف زندگیتان را شفاف کنید و تصمیم های معنادار تری بگیرید.

مردی عصبانی در جلسه کاری با رفتاری سلطه‌جویانه اشاره می‌کند که ویژگی‌های شخصیت خود شیفته می‌تواند واکنش‌های پرخاشگرانه ایجاد کند.

اختلال شخصیت خودشیفته در مردان

اختلال شخصیت خودشیفته در مردان معمولاً با الگوهایی آشکارتر و تهاجمی تر از زنان بروز می کند. بسیاری از این مردان تمایل دارند در هر محیطی که هستند، کنترل و رهبری را به دست بگیرند و همواره برتری خود را به رخ بکشند. آن ها معمولاً در جمع ها پرحرف، تصمیم گیر و رقابت جو هستند و به موفقیت های خود بسیار می بالند، حتی اگر این موفقیت ها کوچک یا مبهم باشد. در ظاهر، این رفتارها ممکن است نشانه اعتماد به نفس بالا به نظر برسد، اما در واقع تلاشی برای پنهان کردن ترس از شکست و طرد شدن است که در عمق وجودشان وجود دارد. همین تناقض بین ظاهر قوی و درون آسیب پذیر باعث می شود رفتارشان برای اطرافیان گیج کننده و فرسوده کننده باشد.

این مردان معمولاً در روابط شخصی نیز رفتارهای سلطه گرانه و کنترل گرانه از خود نشان می دهند و از دیگران انتظار دارند بدون چون وچرا از آن ها حمایت و تحسین کنند. آن ها کمتر به احساسات یا نیازهای شریک زندگی خود توجه می کنند و اگر احساس کنند جایگاهشان تهدید شده، به سرعت به خشم یا بی اعتنایی پناه می برند. چنین الگویی باعث می شود روابط آن ها سطحی، ناپایدار و پرتنش باشد و در محیط های کاری نیز همکاری گروهی را دشوار کند. اطرافیان اغلب از این رفتارها احساس خستگی و بی انگیزگی می کنند و به مرور فاصله می گیرند، در حالی که مردان خودشیفته این فاصله گرفتن را نوعی بی وفایی می دانند نه نتیجه رفتار خودشان.

اختلال شخصیت خودشیفته در زنان

اختلال شخصیت خودشیفته در زنان معمولاً با نشانه هایی ظریف تر اما پیچیده بروز می کند و به جای رفتارهای تهاجمی، بیشتر به شکل رفتارهای نمایشی و رقابتی پنهان دیده می شود. بسیاری از زنان خودشیفته از جذابیت ظاهری، موفقیت های اجتماعی یا جایگاه خانوادگی برای جلب تحسین استفاده می کنند و در ظاهر مهربان، پرانرژی و اجتماعی هستند. اما این رفتارها معمولاً سطحی است و به دریافت بازخورد مثبت از دیگران وابسته است؛ به محض اینکه توجه و تحسین مورد انتظارشان را دریافت نکنند، دچار حسادت، خشم یا بی ارزشی می شوند. این نوسان عاطفی شدید باعث می شود روابط آن ها بی ثبات و تنش زا باشد و دیگران احساس امنیت در ارتباط با آن ها نداشته باشند.

در بسیاری از موارد، زنان خودشیفته به شدت نگران تصویر بیرونی خود هستند و برای حفظ این تصویر بی نقص، از کنترل یا دستکاری روابط استفاده می کنند. آن ها ممکن است از تعریف و تمجیدهای افراطی برای جلب اعتماد دیگران بهره ببرند و پس از آن از همان روابط برای تقویت جایگاه شخصی خود استفاده کنند. این رفتار باعث می شود روابطشان عمق و تداوم چندانی نداشته باشد و به مرور، اطرافیان احساس کنند فقط وسیله ای برای تایید و تحسین این فرد هستند. در محیط های خانوادگی یا کاری نیز چنین الگویی می تواند رقابت ناسالم، حسادت و فضای عاطفی ناپایدار ایجاد کند.

علل و عوامل شکل گیری شخصیت خودشیفته

پژوهش ها نشان می دهد که اختلال شخصیت خودشیفته حاصل ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و اجتماعی است و به ندرت تنها یک دلیل مشخص دارد. طبق مقاله Nook و همکاران (۲۰۲۲)، این اختلال معمولاً از تعامل پیچیده بین زمینه زیستی فرد و تجربیات اولیه زندگی او شکل می گیرد. در واقع، بسیاری از افرادی که دچار خودشیفتگی در روانشناسی می شوند، در دوران کودکی یا نوجوانی با الگوهای تربیتی ناسالم و فشار برای موفقیت روبه رو بوده اند و یاد گرفته اند احساسات واقعی شان را پنهان کنند و فقط تصویری بی نقص از خود نشان دهند.

عوامل ژنتیکی و زیستی

برخی پژوهش ها نشان داده اند که آمادگی ژنتیکی می تواند احتمال بروز شخصیت خودشیفته را افزایش دهد. تفاوت های زیستی در ساختار مغز، به ویژه در بخش هایی که با همدلی، تصمیم گیری و تنظیم هیجان مرتبط هستند، ممکن است باعث شوند فرد در درک احساسات دیگران یا کنترل نیاز به تحسین مشکل داشته باشد. البته این عوامل به تنهایی کافی نیستند اما می توانند زمینه مستعدی برای رشد رفتارهای خودشیفته ایجاد کنند.

سبک های تربیتی دوران کودکی

شیوه تربیتی والدین نقش پررنگی در شکل گیری اختلال شخصیت خودشیفته دارد. کودکانی که بیش از حد تحسین می شوند یا برعکس، با بی توجهی و انتقاد افراطی روبه رو هستند، ممکن است یاد بگیرند ارزش خود را بر اساس قضاوت دیگران بسنجند. آن ها برای محافظت از عزت نفس شکننده خود، به مرور الگویی از خودشیفتگی را شکل می دهند تا احساس ضعف یا طرد شدن را پنهان کنند.

تأثیرات اجتماعی و فرهنگی

جامعه ای که موفقیت، رقابت و ظاهر را بیش از همکاری، همدلی و صداقت ارزش گذاری می کند، زمینه را برای رشد افراد خودشیفته فراهم می کند. فشار رسانه ها برای کامل بودن، مقایسه دائمی در شبکه های اجتماعی و ارزش گذاری افراطی بر موفقیت شخصی می تواند باعث شود افراد از کودکی یاد بگیرند که برای پذیرفته شدن باید برتر از دیگران باشند. این فضا به مرور می تواند ویژگی های خودشیفته را در شخصیت آن ها تقویت کند.

مردی با لحن تند در جمع بحث می‌کند و نشان می‌دهد چگونه رفتارهای فرد دارای شخصیت خود شیفته می‌تواند تنش و آسیب روانی ایجاد کند.

پیامدهای نارسیسم در زندگی فردی و اجتماعی

اختلال شخصیت خودشیفته فقط یک ویژگی شخصی نیست و می تواند تاثیرات گسترده ای بر زندگی فرد و اطرافیانش بگذارد. طبق پژوهش Schalkwijk و همکاران (۲۰۲۱)، افراد خودشیفته اغلب در برقراری روابط پایدار دچار مشکل هستند و این ناتوانی می تواند به انزوا، تنهایی و کاهش حمایت اجتماعی منجر شود. از سوی دیگر، رفتارهای کنترل گرانه و نیاز افراطی آن ها به تحسین می تواند در محیط های اجتماعی و کاری تنش و رقابت ناسالم ایجاد کند. این پیامدها نه تنها به خود فرد آسیب می زنند بلکه سلامت روان اطرافیان را هم تحت تاثیر قرار می دهند.

تأثیر بر روابط عاطفی و خانوادگی

در روابط عاطفی، افراد خودشیفته معمولاً صمیمیت واقعی برقرار نمی کنند و بیشتر به دنبال جلب تحسین و کنترل هستند. آن ها ممکن است در ابتدا بسیار جذاب و مهربان به نظر برسند، اما به مرور نیازهای طرف مقابل را نادیده می گیرند و فقط بر خواسته های خود تمرکز می کنند. این رفتار باعث می شود شریک زندگی احساس بی اهمیت بودن کند و رابطه به تدریج فرسوده و پرتنش شود.

اثر بر محیط کاری و حرفه ای

در محیط های کاری، خودشیفتگی می تواند همکاری تیمی را مختل کند و فضای رقابتی ناسالمی ایجاد کند. افراد خودشیفته تمایل دارند موفقیت های گروه را به نام خود ثبت کنند و نقد یا بازخورد را نوعی حمله شخصی تلقی کنند. این رفتار باعث می شود همکاران از همکاری با آن ها اجتناب کنند و در بلندمدت باعث کاهش بهره وری و اعتماد در محیط کار می شود.

مشکلات روانی و هیجانی همراه

اختلال شخصیت خودشیفتگی اغلب با مشکلات روانی دیگر مانند اضطراب، افسردگی، استرس مزمن و اختلالات خواب همراه است. وقتی افراد خودشیفته تحسین مورد انتظارشان را دریافت نمی کنند یا با شکست مواجه می شوند، عزت نفس شکننده شان فرو می ریزد و احساس پوچی یا بی ارزشی می کنند. این وضعیت می تواند چرخه ای از تنهایی، خشم و افسردگی ایجاد کند که درمان را دشوارتر می سازد.

زوجی با ناراحتی در سکوت نشسته‌اند و نشان می‌دهند که روابط با فرد دارای شخصیت خود شیفته پس از جذابیت اولیه به سردی و بی‌توجهی می‌رسد.

شخصیت خودشیفته در رابطه

روابط نزدیک برای افراد خودشیفته معمولاً میدان نمایش و کنترل هستند نه بستری برای صمیمیت و درک متقابل. آن ها در آغاز رابطه ممکن است بسیار جذاب، مهربان و توجه برانگیز باشند، اما این رفتار بیشتر برای جلب تحسین و تأیید است نه برای ارتباط عاطفی واقعی. وقتی رابطه عمیق تر می شود و طرف مقابل انتظار صمیمیت و حمایت دارد، فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته اغلب دچار ترس و مقاومت می شود. این تضاد باعث می شود روابطشان به سرعت فرسوده شوند و شریک زندگی احساس کند نادیده گرفته یا تحقیر می شود.

ترس از صمیمیت واقعی

یکی از ویژگی های اصلی خودشیفتگی، ترس از نزدیکی عاطفی عمیق است. این افراد تصور می کنند صمیمیت واقعی ممکن است باعث آسیب پذیر شدن و افشای ضعف های درونی شان شود، بنابراین از آن اجتناب می کنند. نتیجه این رفتار، فاصله گرفتن تدریجی شریک زندگی و شکل گیری رابطه ای سطحی و ناپایدار است.

روابط یک طرفه و کنترل گرانه

در رابطه با یک فرد خودشیفته، معمولاً همه چیز حول محور نیازها و خواسته های او می چرخد. او تمایل دارد تصمیم ها را به تنهایی بگیرد و انتظار دارد طرف مقابل بدون چون وچرا از او پیروی کند. چنین الگویی به مرور باعث می شود رابطه تعادل خود را از دست بدهد و شریک زندگی احساس کند هویتش در حال نادیده گرفته شدن است.

اثر بر اعتماد و سلامت روان شریک زندگی

زندگی با یک خودشیفته می تواند اعتماد به نفس و سلامت روان شریک زندگی را به شدت تضعیف کند. تحقیرهای پنهان، بی اعتنایی عاطفی و نوسانات رفتاری فرد خودشیفته، باعث می شود طرف مقابل مدام خود را زیر سوال ببرد و احساس بی ارزشی کند. این فشار روانی می تواند به اضطراب، افسردگی و حتی انزوای اجتماعی منجر شود.

روش های تشخیص شخصیت خودشیفته

تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته نیاز به بررسی دقیق روان شناس یا روان پزشک دارد، چون بسیاری از نشانه های آن در ظاهر شبیه اعتماد به نفس یا جاه طلبی طبیعی به نظر می رسند. متخصصان معمولاً با گفت وگوهای بالینی، پرسشنامه های شخصیتی و بررسی سوابق رفتاری فرد، الگوی کلی روابط و واکنش های هیجانی او را ارزیابی می کنند. از آنجا که خودشیفتگی در روانشناسی می تواند با سایر اختلالات شخصیتی همپوشانی داشته باشد، تشخیص درست آن اهمیت زیادی دارد تا درمان مناسب طراحی شود و از برچسب زنی اشتباه جلوگیری گردد.

معیارهای DSM-5 برای NPD

در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته وجود حداقل پنج ویژگی از نه معیار مشخص لازم است. این معیارها شامل احساس برتری، خیال پردازی درباره موفقیت نامحدود، نیاز به تحسین افراطی، استثمار دیگران برای رسیدن به اهداف، ناتوانی در همدلی، حسادت یا باور به حسادت دیگران و رفتارهای متکبرانه هستند. این معیارها به روان درمانگر کمک می کنند تا تفاوت بین اعتماد به نفس بالا و خودشیفتگی بیمارگونه را تشخیص دهد.

تفاوت با سایر اختلالات شخصیتی

افراد خودشیفته گاهی با مبتلایان به اختلالات شخصیتی دیگر مثل ضد اجتماعی یا مرزی اشتباه گرفته می شوند، چون در هر دو گروه رفتارهای تکانشی یا روابط ناپایدار دیده می شود. با این حال، در خودشیفتگی تمرکز اصلی بر نیاز به تحسین و حفظ تصویر باشکوه از خود است، در حالی که در اختلالات دیگر انگیزه ها متفاوت هستند. تشخیص این تفاوت ها برای انتخاب نوع درمان و پیش بینی روند بهبودی بسیار مهم است.

راه های درمان و مدیریت شخصیت خودشیفته

درمان اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً فرایندی زمان بر و چالش برانگیز است، چون بسیاری از این افراد در ابتدا مشکل را نمی پذیرند و کمتر به دنبال کمک می روند. با این حال، اگر درمان به شکل صحیح و مداوم انجام شود، می تواند به فرد کمک کند تا الگوهای فکری و رفتاری خود را تغییر دهد، روابط سالم تری بسازد و عزت نفس واقعی تری پیدا کند. درمان معمولاً شامل روان درمانی فردی، حمایت خانواده و در برخی موارد، دارو درمانی برای مدیریت علائم همراه مثل اضطراب یا افسردگی است. طبق مقاله Nook و همکاران (۲۰۲۲)، استفاده از رویکردهای شناختی-رفتاری در کنار درمان های تحلیلی می تواند به کاهش رفتارهای مخرب شخصیت خودشیفته کمک کند.

در این تصویر، مردی در فضای درمانی با جدیت درباره مشکلاتش صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که درمان چگونه می‌تواند الگوهای شخصیت خود شیفته را تعدیل کند.

روان درمانی فردی (درمان شناختی-رفتاری و تحلیلی)

روان درمانی اصلی ترین روش برای درمان خودشیفتگی است. در درمان شناختی-رفتاری (CBT)، درمانگر به فرد کمک می کند افکار تحریف شده درباره برتری و بی نیازی از دیگران را شناسایی و اصلاح کند. در درمان های تحلیلی نیز تلاش می شود ریشه های آسیب های دوران کودکی و احساس ناامنی پنهان در پشت رفتارهای خودشیفته بررسی شود تا فرد بتواند هیجان هایش را بهتر درک و تنظیم کند.

نقش خانواده و اطرافیان در مدیریت رفتار فرد خودشیفته

حمایت خانواده و نزدیکان نقش مهمی در بهبود فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته دارد. اطرافیان می توانند با تعیین مرزهای سالم، تشویق به درمان و پرهیز از تقویت رفتارهای نمایشی، روند درمان را تقویت کنند. همچنین آموزش به خانواده درباره ماهیت این اختلال باعث می شود انتظارات واقع بینانه تری داشته باشند و فرسودگی عاطفی کمتری تجربه کنند.

دارو درمانی در صورت وجود اختلالات همراه

هیچ دارویی به طور مستقیم اختلال شخصیت خودشیفتگی را درمان نمی کند، اما در صورت وجود مشکلات همراه مانند افسردگی، اضطراب یا تحریک پذیری شدید، روانپزشک ممکن است دارو تجویز کند. دارودرمانی به کاهش علائم جانبی کمک می کند تا فرد بتواند با ذهن آرام تر در جلسات درمانی شرکت کند و تمرکز بیشتری روی تغییر رفتارهای خود داشته باشد.

جمع بندی

اختلال شخصیت خودشیفته یکی از پیچیده ترین اختلالات شخصیتی است که می تواند بر تمام جنبه های زندگی فرد، از روابط عاطفی و خانوادگی گرفته تا محیط کاری، اثر بگذارد. افراد خودشیفته در ظاهر مطمئن و موفق به نظر می رسند اما در درون، عزت نفس شکننده ای دارند که باعث می شود به تحسین دائمی و کنترل دیگران وابسته باشند. شناسایی نشانه ها و درک علل شکل گیری این الگو، می تواند کمک کند تا با دیدی واقع بینانه تر و همراه با مرزهای سالم با آن ها برخورد کنیم. با استفاده از روان درمانی، حمایت خانواده و در صورت نیاز دارو درمانی، می توان به تدریج رفتارهای مخرب ناشی از خودشیفتگی در روانشناسی را کاهش داد و امکان ساختن روابط سالم تر را فراهم کرد.

 سوالات پرتکرار 

اختلال شخصیت خودشیفته چیست؟

نوعی اختلال شخصیتی است که فرد در آن نیاز افراطی به تحسین دارد و خود را برتر از دیگران می بیند.

چه تفاوتی بین خودشیفتگی سالم و اختلال شخصیت خودشیفته وجود دارد؟

در خودشیفتگی سالم فرد رشد می کند ولی در اختلال شخصیت خودشیفته نیازهای دیگران نادیده گرفته می شود.

نشانه های اصلی شخصیت خودشیفته چیست؟

نیاز افراطی به تحسین، بزرگنمایی توانایی ها، ناتوانی در همدلی و روابط کنترل گرانه از نشانه های آن هستند.

آیا اختلال شخصیت خودشیفته درمان دارد؟

بله، با روان درمانی مستمر، حمایت خانواده و در صورت نیاز دارو درمانی می توان آن را مدیریت کرد.

زندگی با فرد خودشیفته چه چالش هایی دارد؟

این روابط معمولاً یک طرفه، پرتنش و فرسوده کننده اند و می توانند اعتماد به نفس طرف مقابل را کاهش دهند.

 منابع 

تیپ شخصیتی ISTJ چیست؟ ویژگی‌ها و تحلیل کامل این شخصیت
تیپ شخصیتی ISTJ چیست؟ ویژگی‌ها و تحلیل کامل این شخصیت
تیپ شخصیتی ISTJ چیست؟ ویژگی‌ها و تحلیل کامل این شخصیت
آذر ۱۵, ۱۴۰۴
وقتی صحبت از شخصیت های قابل اعتماد و منظم به میان می آید، نام تیپ شخصیت ISTJ بیشتر از هر تیپ دیگری به چشم می… بیشتر
تفاوت افراد برونگرا و درونگرا چیست؟+ بررسی کامل
تفاوت افراد برونگرا و درونگرا چیست؟+ بررسی کامل
تفاوت افراد برونگرا و درونگرا چیست؟+ بررسی کامل
آذر ۱۳, ۱۴۰۴
گاهی وقت ها وقتی در جمعی حضور داریم، به وضوح می بینیم بعضی ها از بودن در کنار دیگران انرژی می گیرند و بعضی دیگر… بیشتر
شخصیت اجتنابی در رابطه چیست و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
شخصیت اجتنابی در رابطه چیست و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
شخصیت اجتنابی در رابطه چیست و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
آذر ۱۳, ۱۴۰۴
گاهی در روابط عاطفی با افرادی روبرو می شویم که در ظاهر آرام و کم حرف هستند اما هر بار که رابطه به صمیمیت نزدیک… بیشتر
ارزیابی مقاله
ازت می خوام بعد از اتمام این مقاله نظرت رو کامل و در چند خط بنویسی (حتما نظر با جزییات بنویس و از عبارات کوتاه مثل: خوب بود و عالی خودداری کن)

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیازت به این مقاله؟