سندرم استکهلم در روابط سمی؛ چگونه آن را بشناسیم و درمان کنیم؟

زهرا جالینوسی
زهرا جالینوسی
سندرم استکهلم در روابط سمی؛ چگونه آن را بشناسیم و درمان کنیم؟
فهرست مقاله

تصور کن کسی که به تو آسیب زده، همان کسی باشد که از او دل گرمی می گیری. عجیب به نظر می رسد؟ اما برای بسیاری از قربانیان خشونت، این حس کاملاً آشناست. آن ها به جای خشم یا فرار، با فرد آزاردهنده همدلی می کنند، از او دفاع می کنند و حتی دلبسته اش می شوند. این واکنش روانی پیچیده را سندرم استکهلم می نامند؛ پدیده ای که در دل روابط سمی و موقعیت های تهدیدآمیز، خود را پنهان می کند.

اما سندرم استکهلم چیست؟ آیا فقط در گروگان گیری ها رخ می دهد یا می تواند در روابط عاطفی، خانوادگی یا کاری هم شکل بگیرد؟ این مقاله به بررسی دقیق این سندرم، دلایل بروز آن، نشانه ها و شیوه های درمان علمی اش می پردازد. اگر در رابطه ای هستی که در آن به جای اعتراض، توجیه می کنی، یا ترس و علاقه را هم زمان تجربه می کنی، این متن می تواند برایت راهگشا باشد.

سندرم استکهلم چیست؟

سندرم استکهلم یک واکنش روان شناختی نادر اما واقعی است که در آن قربانی به فرد آزار دهنده یا گروگان گیر احساس وابستگی، همدلی یا حتی علاقه پیدا می کند. این پدیده معمولاً زمانی شکل می گیرد که فرد در یک موقعیت استرس زا، تهدیدآمیز یا پرخطر قرار می گیرد و به جای فرار یا مقابله، به طور ناخودآگاه با عامل تهدید همدل می شود تا از نظر ذهنی، احساس امنیت کند. سندرم استکهلم صرفاً یک رفتار عجیب یا غیرمنطقی نیست؛ بلکه نوعی مکانیسم دفاعی مغز برای بقا در شرایط آسیب زا محسوب می شود.

تعریف روانشناسی سندرم استکهلم

در روان شناسی، سندرم استکهلم به رابطه ی هیجانی بین قربانی و آزارگر اشاره دارد که طی آن، فرد آسیب دیده نه تنها در برابر خشونت یا تهدید مقاومت نمی کند، بلکه به تدریج با فرد مهاجم همدلی پیدا می کند. مقاله منتشرشده در ResearchGate این سندرم را نوعی «اختلال در ارزیابی واقعیت» معرفی می کند که حاصل تنش مداوم و تلاش مغز برای احساس کنترل در یک موقعیت بی ثبات است.

تاریخچه پیدایش این اصطلاح

واژه “سندرم استکهلم” برای نخستین بار در سال ۱۹۷۳ پس از یک ماجرای گروگان گیری در یک بانک در شهر استکهلم سوئد وارد ادبیات روان شناسی شد. در آن حادثه، گروگان ها نه تنها با مهاجمان همدلی کردند، بلکه بعد از آزادی شان نیز از آن ها دفاع کردند. همین رفتار غیرمنتظره باعث شد روان شناسان به بررسی واکنش های روانی پیچیده ی قربانیان در برابر عاملان خشونت بپردازند و این اصطلاح را به کار ببرند.

چرا به آن «استکهلم» گفته می شود؟

دلیل نام گذاری این سندرم به شهر استکهلم برمی گردد، جایی که نخستین مورد مستند این واکنش روانی در جریان یک گروگان گیری بانکی اتفاق افتاد. این نام بعدها در متون تخصصی به کار رفت و در سطح جهانی شناخته شد. امروزه، سندرم استکهلم نه فقط در گروگان گیری ها، بلکه در روابط عاطفی، خانوادگی، و حتی کاری نیز شناخته و بررسی می شود.

برای افزایش عزت نفس، آگاهی از مرزهای سالم و بهبود روابط، شرکت در دوره رشد شخصیتی می تواند نقطه شروع مناسبی باشد.

نشانه ها و علائم سندرم استکهلم

شناخت دقیق نشانه های سندرم استکهلم می تواند به افراد کمک کند تا از چرخه ی رابطه ی سمی یا وابستگی پنهان خودآگاه شوند. این نشانه ها معمولاً با نوعی تناقض هیجانی همراه اند: فرد در عین آسیب دیدن، احساس نزدیکی، وفاداری یا حتی عشق نسبت به عامل آزار تجربه می کند. این حالت می تواند به شکل های مختلف در ذهن، رفتار و احساسات فرد بازتاب پیدا کند.

احساس همدلی و حمایت از گروگان گیر

یکی از اصلی ترین نشانه ها این است که قربانی به جای خشم یا مقاومت، با فرد آسیب زننده همدلی می کند. این همدلی می تواند به قدری شدید باشد که فرد حتی در برابر دیگران از آزارگر دفاع کند.

انکار خشونت یا خطر از سوی فرد آسیب زننده

فرد مبتلا به سندرم استکهلم ممکن است رفتار خشونت آمیز، تحقیر کننده یا تهدید آمیز آزارگر را کوچک نمایی کند یا حتی آن را توجیه کند. انکار آسیب، مکانیزمی دفاعی برای حفظ ارتباط روانی با منبع تهدید است.

دفاع از رفتارهای ناعادلانه فرد متجاوز

قربانی ممکن است رفتارهای غیر منصفانه، کنترلی یا سمی فرد مقابل را به گونه ای تفسیر کند که او را بی تقصیر جلوه دهد. این دفاع می تواند به شکل سرزنش خود یا دیگران بروز پیدا کند: «او فقط وقتی عصبانی شد که من اشتباه کردم.»

مردی ناراحت روی صندلی نشسته و زنی مقابلش ایستاده است و احساس گناه و وابستگی در سندرم استکهلم را نشان می‌دهد.

احساس گناه نسبت به انتقاد از فرد آزاردهنده

در این حالت، فرد اگر بخواهد از مرزهای خود دفاع کند یا رابطه را زیر سوال ببرد، دچار عذاب وجدان می شود. گویی انتقاد از آزارگر، خیانت به کسی است که به نوعی با او رابطه ی نزدیک دارد.

اگر به دنبال ساختن هویت قوی تر و ذهنیتی مستقل هستید، دوره شخصیت برنده ابزارهای کاربردی و روان شناختی مؤثری ارائه می دهد.

دلایل و عوامل بروز سندرم استکهلم

پشت پرده ی سندرم استکهلم، فرآیندهای پیچیده روان شناختی نهفته است که اغلب در واکنش به تهدید، ترس و آسیب مزمن شکل می گیرند. این سندرم یک واکنش ارادی یا آگاهانه نیست، بلکه پاسخی دفاعی و ناخودآگاه به شرایطی است که در آن فرد احساس بی پناهی و وابستگی شدید می کند. وقتی فرار ممکن نباشد، ذهن برای بقا، راهی می سازد تا از تهدید، یک رابطه ی قابل تحمل بسازد.

واکنش روانی به ترس شدید و استرس مداوم

در موقعیت هایی که فرد به طور مداوم در معرض تهدید قرار دارد، سیستم عصبی او وارد وضعیت هشدار دائمی می شود. در چنین حالتی، همدلی با آزارگر می تواند به عنوان نوعی استراتژی روانی برای کاهش ترس و حفظ احساس امنیت به کار رود.

برای آگاهی بیشتر همینجا رو دنبال کنید:راه‌های مقابله با ترس و اضطراب | تکنیک‌هایی کاربردی

نیاز به بقا و سازگاری روانی در موقعیت های تهدید آمیز

وقتی راه فراری از موقعیت آزاردهنده وجود ندارد، فرد برای حفظ بقا تلاش می کند تا رابطه را قابل تحمل تر جلوه دهد. در واقع، مغز او باور می کند که اگر با فرد آزارگر همسو شود، احتمال آسیب دیدگی کمتر می شود. این فرآیند، سازوکاری ناخودآگاه است برای کاهش رنج روانی.

اختلال در مرزهای هیجانی و شناختی

سندرم استکهلم اغلب در افرادی رخ می دهد که مرزهای روانی شان در اثر آسیب یا تجربه های گذشته تضعیف شده است. ناتوانی در تفکیک احساسات وابستگی از واقعیت خشونت، باعث می شود فرد میان دوست داشتن و ترس، دچار سردرگمی شود.

مردی غمگین روی صندلی نشسته و سایه دوران کودکی‌اش پشت سر او دیده می‌شود و به پیامدهای سندرم استکهلم اشاره دارد.

نقش دوران کودکی و تجربه های گذشته

طبق یافته های منتشر شده در Bay Area CBT Center، کودکانی که در محیط های خشونت بار، پرتنش یا وابسته رشد کرده اند، در بزرگسالی بیشتر مستعد ابتلا به سندرم استکهلم هستند. آن ها یاد گرفته اند که برای دریافت محبت، باید با منبع آسیب هماهنگ شوند.

 اگر در روابطتان دچار وابستگی، ترس یا سردرگمی هیجانی هستید، دوره صوتی نگاه سالم، رابطه سالم به شما کمک می کند الگوهای نادرست را شناسایی و اصلاح کنید.

سندرم استکهلم در موقعیت های مختلف

گرچه مفهوم اولیه ی سندرم استکهلم از دل ماجرای گروگان گیری بیرون آمد، اما این پدیده روانشناختی محدود به شرایط گروگان گیری نیست. امروزه روانشناسان این سندرم را در انواع روابط نابرابر و خشونت محور مشاهده می کنند؛ جایی که یکی از طرفین آسیب می بیند، اما همچنان به رابطه ادامه می دهد و از فرد آسیب زننده دفاع می کند. این سندرم ممکن است در بسترهای عاشقانه، خانوادگی یا حتی محیط کار ظاهر شود.

در گروگان گیری ها و بحران های واقعی

در شرایطی که فرد برای مدتی توسط گروگان گیر نگه داشته می شود، ممکن است به مرور به جای ترس، نوعی احساس نزدیکی با گروگان گیر شکل بگیرد. این واکنش معمولاً برای کاهش تنش و ایجاد نوعی کنترل روانی بر موقعیت استفاده می شود.

در روابط عاشقانه سمی

سندرم استکهلم می تواند در روابط عاطفی ای بروز کند که در آن یکی از طرفین رفتارهای کنترل گر، تحقیرکننده یا خشونت آمیز دارد، اما طرف مقابل همچنان به رابطه ادامه می دهد و از او دفاع می کند. این نوع وابستگی هیجانی، اغلب با حس ترحم یا باور به «تغییر کردن» طرف مقابل توجیه می شود.

برای نکات بیشتر این مقاله رو ببینید:رابطه سالم چه ویژگی هایی دارد؟+ تکنیک و راهکار

در روابط خانوادگی یا کاری کنترل گرانه

در محیط هایی که والدین، همکاران یا مدیران با تهدید، تحقیر یا کنترل بیش از حد فرد را تحت فشار قرار می دهند، ممکن است فرد آسیب دیده برای سازگاری، به حمایت یا اطاعت از آن ها روی بیاورد. در این حالت، نقش سلسله مراتبی قدرت باعث تثبیت سندرم می شود.

مردی در دفتر کار با نوری تیره پشت میز نشسته و سایه مدیر بالادست دیده می‌شود که وابستگی کارکنان در سندرم استکهلم را نشان می‌دهد.

سندرم استکهلم سازمانی (در محیط های شغلی)

در برخی سازمان ها یا مشاغل پرتنش، کارکنان نسبت به مدیران مستبد یا ساختارهای استثماری، احساس وفاداری یا ترس آمیخته به وابستگی پیدا می کنند. حتی ممکن است از سیاست های ناعادلانه دفاع کنند یا احساس کنند بدون آن ساختار نمی توانند ادامه دهند.

برای کشف جزئیات بیشتر همینجا کلیک کنید:موانع خلاقیت چیست و چطور بر آن‌ها غلبه کنیم؟

روش های درمان سندرم استکهلم

درمان سندرم استکهلم نیاز به ترکیبی از آگاهی، حمایت حرفه ای و بازسازی باورهای فردی دارد. این سندرم یک واکنش ریشه دار به شرایط تهدیدآمیز است و برای درمان آن نمی توان تنها به توصیه های سطحی بسنده کرد. گام نخست، پذیرفتن وجود این واکنش روانی و فاصله گرفتن از انکار آن است. سپس با کمک متخصصان می توان مسیر رهایی و بازیابی هویت سالم را آغاز کرد.

مشاوره و روان درمانی فردی

گفتگو درمانی یا همان روان درمانی فردی به فرد کمک می کند تا الگوهای ذهنی آسیب زا، وابستگی های عاطفی ناسالم و دلیل همدلی با فرد آزار دهنده را بشناسد. این فرایند، بستر بازسازی خود ارزشی و بازتعریف رابطه با «قدرت» را فراهم می کند.

درمان شناختی-رفتاری (CBT)

CBT یکی از موثرترین رویکردهای درمانی برای سندرم استکهلم به شمار می رود. در این روش، افکار تحریف شده و احساسات وابستگیِ ناسالم شناسایی و بازسازی می شوند. همچنین فرد می آموزد مرزهای روانی خود را دوباره تعریف کند و واکنش هایش را به جای بقا، بر مبنای واقعیت و احترام به خود پایه گذاری کند.

آموزش مرز گذاری و افزایش اعتماد به نفس

بخش مهمی از درمان، آموزش مهارت های ارتباطی مانند «نه گفتن»، تشخیص رفتارهای سمی، و توانایی قطع رابطه های مضر است. هم زمان، تمرکز بر افزایش عزت نفس کمک می کند تا فرد دیگر ارزش خود را از تایید یا توجه فرد آسیب زننده نگیرد.

برای تکمیل این مطلب پیشنهاد می‌شود:۱۳ تکنیک کاربردی برای افزایش اعتماد به نفس + تمرین‌های روزانه

دارو درمانی در موارد حاد اضطراب یا افسردگی

اگر فرد در اثر سندرم استکهلم دچار افسردگی شدید، اضطراب مفرط یا اختلالات خواب شده باشد، ممکن است روان پزشک داروهایی برای تسکین علائم تجویز کند. البته دارو درمانی مکمل روان درمانی است، نه جایگزین آن.

تفاوت سندرم استکهلم با وابستگی عاطفی و خشونت خانگی

گرچه سندرم استکهلم در ظاهر شباهت هایی با وابستگی عاطفی ناسالم یا قرار گرفتن در چرخه ی خشونت خانگی دارد، اما در لایه های روان شناختی تفاوت های مهمی میان آن ها وجود دارد. شناخت مرز میان این مفاهیم به افراد کمک می کند تا علت دقیق وضعیت روانی خود یا اطرافیان را بهتر تشخیص دهند و راه درمان متناسب تری انتخاب کنند.

شباهت ها و تفاوت های مفهومی

هر سه وضعیت شامل رابطه ای نابرابر هستند که در آن یک طرف در معرض آسیب، وابستگی و سرکوب قرار دارد. اما در سندرم استکهلم، همدلی با عامل آزار به طور ناخودآگاه و در شرایط شدید تهدید یا گروگان گیری شکل می گیرد. در حالی که وابستگی عاطفی معمولاً از نیاز به تعلق و ترس از رها شدن سرچشمه می گیرد. خشونت خانگی نیز بیشتر به رفتار فیزیکی یا کلامی مخرب و تکرارشونده اطلاق می شود، که ممکن است با سندرم استکهلم همراه شود یا نشود.

مردی در اتاق تاریک به سایه‌های خشونت خیره شده و مفهوم نزدیکی و وفاداری بیمارگونه در سندرم استکهلم را نشان می‌دهد.

مرزهای رفتاری قابل شناسایی

فردی که دچار سندرم استکهلم است، معمولاً در مقابل فرد آزارگر از نظر روانی فلج می شود و به جای مقاومت، با او احساس نزدیکی و وفاداری می کند. اما در وابستگی عاطفی، معمولاً آگاهی نسبی از سمی بودن رابطه وجود دارد، اما ترس از تنهایی مانع خروج از رابطه می شود. در خشونت خانگی نیز فرد اغلب نقش قربانیِ آگاه را دارد، ولی گاهی ممکن است سندرم استکهلم این آگاهی را کمرنگ یا مخدوش کرده باشد.

چگونه از ابتلا به سندرم استکهلم جلوگیری کنیم؟

پیشگیری از سندرم استکهلم به معنای ایجاد ذهنیتی سالم، مرزهای روشن و شناخت نشانه های روابط سمی است. این سندرم معمولاً زمانی شکل می گیرد که فرد خود را در برابر فرد آزارگر بی قدرت می بیند. بنابراین، افزایش آگاهی فردی و جستجوی کمک حرفه ای، مهمترین ابزارهای پیشگیری محسوب می شوند.

افزایش خودآگاهی در روابط

شناخت احساسات، مرزهای شخصی و تفاوت میان احترام واقعی و کنترل گری، گام نخست در پیشگیری از این پدیده است. فرد باید بداند که محبت واقعی هرگز همراه با ترس یا تحقیر نیست.

اگر به این موضوع علاقه‌مندید، بخوانید:خودآگاهی چیست؟+ انواع، فواید و روش تقویت

شناخت الگوهای رفتاری ناسالم

بررسی الگوهای تکراری در روابط و یادگیری نشانه های سوء استفاده روانی یا هیجانی می تواند به فرد کمک کند تا پیش از عمیق شدن رابطه، موقعیت را تشخیص دهد. این آگاهی، قدرت نه گفتن و فاصله گیری را تقویت می کند.

جستجوی کمک حرفه ای در موقعیت های آسیب زا

اگر فرد احساس می کند در یک رابطه نابرابر گرفتار شده، مراجعه به مشاور یا روان درمانگر می تواند از عمیق شدن وابستگی جلوگیری کند. کمک حرفه ای به فرد یاد می دهد چگونه از نقش قربانی فاصله بگیرد و عزت نفس خود را بازسازی کند.

پیشنهاد می‌کنیم بخوانید:همه چیز در مورد سلامت روان از نشانه ها تا راه های بهبود

جمع بندی

سندرم استکهلم نوعی پاسخ روانی پیچیده به تجربه های مکرر تهدید و وابستگی است که در آن فرد به جای فرار از عامل آزار، با او احساس نزدیکی و حمایت می کند. این پدیده ممکن است در روابط عاشقانه، خانوادگی یا کاری نیز شکل بگیرد و فرد را در چرخه ای از انکار، وفاداری کورکورانه و آسیب مداوم گرفتار کند. خوشبختانه با آگاهی، روان درمانی و بازسازی مرزهای روانی، می توان از این چرخه رها شد و به سلامت هیجانی بازگشت.

سوالات پرتکرار

سندرم استکهلم چیست و چرا به این نام شناخته می شود؟

پاسخی است روانی به تهدید و وابستگی؛ نام آن از ماجرای گروگان گیری سال ۱۹۷۳ در استکهلم گرفته شده است.

آیا سندرم استکهلم فقط در گروگان گیری رخ می دهد؟

خیر، این سندرم می تواند در روابط عاطفی، خانوادگی یا کاری سمی نیز شکل بگیرد.

چگونه می توان متوجه شد که دچار سندرم استکهلم هستیم؟

اگر نسبت به فردی که به شما آسیب زده همدلی، وفاداری یا وابستگی شدید دارید، این احتمال وجود دارد.

درمان سندرم استکهلم چیست؟

روان درمانی، CBT، دارو درمانی در موارد خاص، و آموزش مرز گذاری راه های موثر درمان هستند.

آیا سندرم استکهلم یک اختلال روانی است؟

به صورت رسمی یک اختلال بالینی نیست، اما نوعی واکنش آسیب زا با آثار روانی جدی محسوب می شود.

منابع

فرافکنی چیست و چگونه آن را در خود تشخیص دهیم؟
فرافکنی چیست و چگونه آن را در خود تشخیص دهیم؟
فرافکنی چیست و چگونه آن را در خود تشخیص دهیم؟
آبان ۴, ۱۴۰۴
آیا تا به حال دیگران را متهم کرده ای به چیزی که در واقع درون خودت بوده؟ یا شده احساس منفی ای نسبت به کسی… بیشتر
مکانیزم دفاعی انکار چیست و چگونه آن را در خود یا دیگران تشخیص دهیم؟
مکانیزم دفاعی انکار چیست و چگونه آن را در خود یا دیگران تشخیص دهیم؟
مکانیزم دفاعی انکار چیست و چگونه آن را در خود یا دیگران تشخیص دهیم؟
آبان ۳, ۱۴۰۴
تصور کنید کسی که به وضوح نشانه های بیماری را دارد، مدام می گوید “من کاملاً سالمم”. یا فردی که گرفتار یک رابطه ی سمی… بیشتر
مکانیزم دفاعی چیست و چه نقشی در سلامت روان دارد؟
مکانیزم دفاعی چیست و چه نقشی در سلامت روان دارد؟
مکانیزم دفاعی چیست و چه نقشی در سلامت روان دارد؟
آبان ۳, ۱۴۰۴
همه ما در لحظاتی از زندگی با احساساتی روبه رو می شویم که تحملشان برای ذهن دشوار است؛ ترس، خشم، شرم یا اضطراب هایی که… بیشتر
ارزیابی مقاله
ازت می خوام بعد از اتمام این مقاله نظرت رو کامل و در چند خط بنویسی (حتما نظر با جزییات بنویس و از عبارات کوتاه مثل: خوب بود و عالی خودداری کن)

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیازت به این مقاله؟